واقعیت تلخ موجود در اکثر ممالک اسلامی این است که: استبداد، ظلم و ستم و ناعدالتی بیداد میکند؛ و کینه، تفرقه و دگرناپذیری از صفات بارز این جوامع میباشد. هرروز شاهد سرکوب وحشیانهی آزادیخواهان، زندان، شکنجه، تبعید، ترور و کشتار میباشیم. علاوه بر موارد مذکور، دستهایی هم در کارند که با سوء استفاده از جهل مردم در راستای تأمین منافع خود، تنش و جنگهای مذهبی را در منطقه ایجاد کنند؛ که متأسفانه تا حدودی نیز موفق شدهاند. در چنین شرایطی، حفظ کرامت انسان، وحدت یا حداقل دگرپذیری در جوامع اسلامی، ضرورتی انکارناپذیر میباشد.
در جمهوری اسلامی ایران نیز از همان اوایل انقلاب به منظور پرهیز از تنش و تفرّق مذهبی و حرکت به سوی وحدت و همگرایی بیشتر، هر سال در ماه ربیع الاول هفتهای به نام «وحدت» نامگذاری شده است. هرچند نفس این کار پر مبارک و میمون است و توجه به آن در سایر جوامع اسلامی هم ضروری است، اما دستیابی به اهداف والای آن مستلزم باور و قناعت قلبی به وحدت و عمل به مقتضای آن، در قالب انجام برخی کارها و پرهیز از برخی دیگر میباشد. در غیر این صورت در قالب شعار باقی مانده و دستاوردی به همراه نخواهد داشت.
در این راستا بیان پیشنهادهای ذیل در عرصهی اندیشه و عمل را ضروری میدانم:
۱ـ محبت و علاقه نسبت به یاران پیامبر ـ صلّی الله علیه وسلّم ـ و اهل بیتش و رعایت ادب و احترام نسبت به آنها
بنا به نصّ صریح قرآن اساس و مبنای تعامل یاران پیامبر ـ رضی الله عنهم ـ با همدیگر، رحمت و مهرورزی بوده است. «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ» (١) بنا به اموزههای قرآن و سنت، موضعگیری مسلمانان نسبت به «سابقین اولین»، بایستی موضع برادریِ مبتنی بر محبت و خیرخواهی باشد. دعای صمیمانه و خیرخواهانهی مسلمانانِ پس از آنها (تابعین) بیانگر حقیقت مذکور میباشد: «وَالَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ: و کسانی که پس از آنها آمدند، میگویند: پروردگارا ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز» (٢)
۲ـ عدم حقد و کینه نسبت به مٶمنان
در متون دینی ما حقد و کینه بخصوص نسبت به مسلمانان، به شدت نهی شده است؛ و سلف صالح ما بسیار مراقب بودهاند که مبادا این آفتِ ایمان سوز به قلبهایشان رسوخ نماید. بنا به فرمودهی خداوند مهربانِ مهرورز، ایمن ماندن از آن، از دعاهای اساسیِ تابعین میباشد: «لَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ:و در دلهایمان [هیچ گونه] کینهای نسبت به مومنان قرار مده؛ پروردگارا همانا تو رٶوف و مهرورزی»
۳ـ عدم تکفیر اهل قبله
علمای اسلامی از همان صدر اسلام و در طول قرون متمادی، مسلمانان را از گرفتار شدن در فتنهی خطرناکِ تکفیرِ اهل قبله به شدت برحذر داشتهاند. موج اول فتنهی تکفیر در دوران حضرت علی ـ رضی الله عنه ـ با ظهور خوارج آغاز شد؛ که حتی خود این بزگوار را هم تکفیر کردند. موج دوم آن در زندانها و کشتارگاههای جمال عبدالناصر آغاز شد؛ که متاسفانه ـ علی رغم بری بودن اکثریت مسلمانان از آن ـ دامنهاش گسترش یافته و غالب ممالک اسلامی را دربرگرفته است. آثار سوء و تبعات زیانباری برای دنیای اسلام به دنبال داشته و دارد، که ذکر آنها مجال دیگری میطلبد.
۴ـ ممنوعیت صریح و قانونی هرگونه تجریح، تحقیر و توهین نسبت به مقدسات مذهبی؛ و برخورد با متخلفین در این زمینه. هرچند بارها مسئولین نظام در این زمینه تذکر دادهاند، که لازم هم میباشد؛ اما تا به صورت شفاف و قانونی ممنوع نشود، این معضل همچنان باقی خواهد ماند.
۵ـ لزوم نگاه برابر به مذاهب اسلامی و برخورداری یکسان آنها از حقوق و تکالیف. در این راستا رفع هرگونه تبعیض مذهبی در اعطای مناصب و پستهای مدیریتی، استخدامیها و... که غالبا سلیقهای و غیرقانونی هم میباشند، ضروری است.
امید که در این فرخنده ایام ربیع الاول، همگی با دوراندیشی، حکمت و تأسّی به پیامبر بزرگوارمان، از صمیم قلب نسبت به ایجاد تنش و تفرّق مذهبی بیزار بوده و در حدّ توان در راستای اخوت و دگرپذیریِ مبتنی بر کرامت انسانی، بیش از پیش کوشا باشیم.
پانوشتها:
۱ـ سوره، فتح آیهی ۲۹
۲ـ سورهی حشر، آیهی دهم
نظرات
علیرضا
08 دی 1394 - 04:52بنابراین نسبت به مومنان مهربان باشیم. اما بقیه آدم ها همه کلا شمامه؟
عضو
09 دی 1394 - 05:16کاک حیدر گیان دستت خوش بیت
طلبهٔ شیعه
09 دی 1394 - 06:02آنچه متاسفانه مایهٔ جدایی شیعه و سنی در سراسر جهان اسلام است، معرفی نادرست شیعه به عنوان مذهبی است که شاخصهٔ او «لعن و نفرین یاران پیغمبر اکرم (ص) به ویژه خلفای راشدین» است، در حالی که شاخصهٔ اصلی مذهب شیعه «پیروی از اهلبیت و آل محمد (ص) در همهٔ زمینهها از خلافت پیغمبر اکرم و تفسیر قرآن تا فقه و کلام» است. شاخصهٔ نخست نهایت تفرقه و کینه میان دو مذهب است و شاخصهٔ دوم نهایت دوستی و نزدیکی و اتحاد. قبول دارم که بخشی از شیعیان -که بیشتر عوام ناآگاه یا خواص مخالف با سیاستهای جمهوری اسلامی هستند- شاخصهٔ نخست را دارند، ولی قوام شیعه و پایهٔ اعتقاد مذهب شیعه شاخصهٔ دوم است. یعنی اگر کسی به همهٔ اصحاب و خلفای راشدین احترام بگذارد ولی اهلبیت عصمت را تنها جانشینان پیغمبر بداند قطعا شیعه است، درحالی که اگر کسی به خلفای راشدین بیاحترامی کند ولی اهلبیت عصمت را تنها جانشین نداند از نظر عالمان شیعه پیرو مذهب شیعه نیست. پس شرط لازم و کافی تشیع شاخصهٔ دوم یعنی اعتقاد به اهلبیت رسول اکرم (ص) است. '''در اینجا باید از نگارندهٔ محترم پرسید''': به راستی چه کسانی بودهاند که در طول تاریخ شاخصهٔ اول را شاخصهٔ اصلی شیعه نشان دادهاند، و عوام ناآگاه را نمایندگان حقیقی تشیع معرفی کردهاند؟ آیا اگر از آغاز عالمان سنی این گروه را (که خود یا عملشان در طول تاریخ شیعه مطرود باب عالمان بزرگ شیعه از شیخ الطائفه طوسی (ره) و پیش از آن تا امام خامنهای بودهاند) در بایکوت خبری قرار میدادند و شاخصهٔ حقیقی شیعهٔ راستین یعنی عشق و پیروی از اهلبیت را به عنوان شاخصهٔ اصلی شیعیان به اهلسنت معرفی میکردند، این اختلاف مرگبار و بابمیل آمریکا و اسرائیل را شاهد میبودیم؟ شاخصهای که بخش اول آن یعنی «عشق به اهل بیت» مشترک میان هر سنی و شیعهٔ راستین است، و تنها بخش دوم آن یعنی «تنها خلیفه دانستن اهل بیت» تا حدی مورداختلاف واقع شدهاست. راهبرد درست این است: معرفی شیعه به عنوان «مذهب پیروی از اهلبیت» به سنیها. انشاءالله این راهبرد خواهد توانست دستان شیعه را در دست سنی بگذارد، تا دیگر شاهد حادثههای تلخ نباشیم، مانند شکست اسلامگرایان در مصر که با کودتای نوکران عربستان (و متاسفانه در داخل ایران به دلیل اختلافهای مذهبی واکنش لازم را در پی نداشت و ترکیهٔ خائن استثنائا در این زمینه بهتر از ایران عمل کرد)، یا جنگ داخلی دو گروه از مجاهدان اسلام و دشمنان اسرائیل (یعنی مجاهدان انصارالله یمن و حزبالله لبنان و سپاه پاسداران از یک سو با مجاهدان اخوانی و سلفی در سوریه و یمن زیر لوای ترکیهٔ اردوغانی و سکولارمسلک و عربستان سعودی آمریکاپرست از سوی دیگر). خدایا ما را با قرآن زنده بدار و با قرآن بمیران